کد خبر 1503475
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۳
حوادث

پسر ۴ ساله تبریزی زیر کتک‌های نامادری‌اش به کام مرگ فرو رفت.

به گزارش مشرق، شیما ۴۲ ساله سال‌ها قبل پس از تولد ۲ فرزندش که ۹ و ۱۰ ساله هستند به خاطر اختلافاتی که با شوهرش داشت تصمیم به جدایی گرفت.

زن جوان با ۲ فرزند از خانه همسرش بیرون آمد و زندگی سخت خود را آغاز کرد و روزها یکی پس از دیگری می‌گذشت و شیما به دنبال کار بود تا هزینه‌های زندگی خودش و فرزندانش را تأمین کند و شرایط هر روز برایش سخت‌تر می‌شد.

ازدواج دوم

روزها گذشت تا اینکه شیما با مرد جوانی به نام محمد که ۵ سال از خودش کوچک‌تر بود آشنا شد. محمد نیز مدتی می‌شد که از همسرش جدا شده بود و یک فرزند پسر ۴ ساله داشت و آشنایی این زوج مطلقه کافی بود تا آنها برای سروسامان دادن به زندگی فرزندانشان و خودشان با هم ازدواج کنند.

محمد و شیما ازدواج کردند و فرزندانشان کنار هم سرگرم بازی بودند و زندگی رنگ و بوی جدیدی به خود گرفته بود و شیما از اینکه دیگر تنها نیست و سایه یک مرد روی سرش است آرامش را در خانه دید.

مرگ معمایی پسربچه ۴ ساله

۱۰ آبان‌ماه سال گذشته محمد در حالی که پسر ۴ ساله‌اش را در آغوش گرفته بود پای در بیمارستان گذاشت و با التماس‌هایش از پزشکان برای نجات جان پسرش کمک خواست.

خیلی زود تیم‌های پزشکی وارد عمل شدند اما تلاش پزشکان برای نجات جان این پسربچه بی‌فایده بود و پسرکوچولو تسلیم مرگ شد و ماجرای مرگ مرموز پسر ۴ ساله از طریق یکی از بیمارستان‌های تبریز به پلیس مخابره شد.

بدین ترتیب تیمی از مأموران دایره جنایی پلیس آگاهی تبریز همراه بازپرس ویژه قتل برای کشف رمز و راز و علت این مرگ مشکوک در بیمارستان حاضر شدند و بعد از تحقیقات پلیسی، به مورد عجیبی برخوردند؛ سرنخی که باعث بهت و حیرت آنان شد.

بازداشت نامادری

کارآگاهان در تجسس‌های فنی و بررسی نظریه پزشکان در بیمارستان پی بردند که پسرکوچولو به خاطر ضربات متعدد به سرش به کام مرگ فرو رفته است و همین کافی بود تا انگشت اتهام به سمت نامادری این پسربچه برود.

بازپرس ویژه قتل پس از بررسی‌های فنی دستور بازداشت نامادری پسربچه را که شیما نام دارد صادر کرد و خیلی زود مأموران به سراغ زن جوان رفته و وی را هدف تحقیق قرار دادند.

کودک‌آزاری مرگبار

شیما شوکه و بهت‌زده بود و باور نداشت پسر شوهرش به کام مرگ فرو رفته است و از همان ابتدای بازجویی‌ها در خصوص گذشته خود و چگونه آشنا شدنش با محمد صحبت کرد تا اینکه به روز تلخ رسید.

زن جوان به مأموران گفت:دو فرزند ۹ و ۱۰ ساله دارم و مدتی قبل از همسرم جدا شدم اما نمی‌دانستم با تنهایی چه کنم، بنابراین تصمیم به ازدواج گرفتم تا تکیه‌گاهی برای خود و فرزندانم داشته باشم.

وی افزود: پسر محمد لاغر و نحیف بود و با اینکه ۴ سال داشت اما وزنش کمتر از ۱۱ کیلو بود و همیشه با گریه‌هایش بهانه‌گیری می‌کرد.

زن جوان ادامه داد: روز حادثه به خاطر دردی که در قفسه سینه‌ام داشتم به دکتر رفتم که پزشکان با بررسی مدارک پزشکی‌ام آب پاکی را روی دستم ریختند و عنوان کردند به احتمال زیاد مبتلا به سرطان سینه شده‌ام. دنیا روی سرم خراب شده بود، طلاق و ازدواج مجدد، بزرگ کردن فرزندان خودم و همسر دومم و حالا سرطان. زندگی‌ام را که ورق می‌زدم فقط بدبختی بود که در آن می‌دیدم و روز خوشی در آن نبود.

شیما در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: حال بدی داشتم و با باری از غم و غصه به خانه بازگشتم. محمد در خانه نبود و پسرش مدام گریه می‌کرد. هر چه با او صحبت کردم که آرام شود بی‌فایده بود و همه چیز دست به دست هم داد و از کوره در رفتم و در یک لحظه عصبانی شدم و دمپایی که به پا داشتم را درآوردم و ۴ ضربه به سر پسربچه زدم و ضربه پنجم را که به سرش زدم ناگهان پسرهمسرم از هوش رفت و سپس به محمد زنگ زدم و با هم او را به بیمارستان رساندیم که پزشکان پس از تلاش برای نجات او اعلام کردند به کام مرگ فرو رفته است.

شکایت از زن دوم

جسد پسرکوچولو در پزشکی قانونی مورد بررسی قرار گرفت و کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ را خونریزی مغزی به خاطر اصابت جسم خارجی اعلام کردند و همین کافی بود تا محمد از شیما به اتهام قتل فرزندش شکایت کند.

پس از تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه جرم و با توجه به اعترافات شیما و نظریه پزشکی قانونی، کیفرخواست پرونده از سوی شعبه ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب تبریز صادر و برای صدور حکم نهایی زن جوان به شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان‌شرقی ارسال شد و بزودی جلسه رسیدگی به این پرونده صادر خواهد شد.

منبع: روزنامه ایران

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 37
  • در انتظار بررسی: 6
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۱۰:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    104 1
    لاحول ولاقوةالا باللّه... خدا این بلاها رو دور کند از انسان...خودش ما را امتحان سخت نکند. ربنا ولاتحملنا ما لاطاقت لنا به وعفوا عنا واغفرلنا...
  • تک سوار DE ۱۰:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    4 0
    حالا همین کار رو اگر نا پدری می کرد، تیتر می زدید: قتل وحشیانه توسط مرد سنگ دل. امان از فمینیست
  • BE ۱۰:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    35 12
    خوب حالا سرطان به خودت میزنه انشالله به درک بری
    • IR ۱۲:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
      8 28
      انشا الله به درک رفتن قسمت شما هم بشه
    • IR ۱۲:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
      8 16
      بی شعور اگه حرف زدن یادت ندادن لااقل برو حرف نزدن را یادبگیر!!!
    • IR ۱۴:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
      4 0
      طفل معصوم رو کشته ازش دفاع هم میکنید ؟؟؟ شما دیگه چه داعشی هایی هستید ؟؟
    • IR ۱۵:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
      3 0
      بیشعورا اگه بچه شما رو هم به قتل می زسوندن بازم از قاتل طرفداری می کردین و می گفتین چرا بهش توهین میکنید
    • IR ۱۵:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
      1 0
      خوب گفته.حالا شماها چرا از این زنیکه دفاع میکنید. نکنه نامادری هستین؟
    • هادی IR ۱۵:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
      1 1
      دو تا کاربری که بهت پریدن قطع به یقین زن هستن. گله ای فکر کردن از خصوصیات زنهاست.
    • پاسخ به ۱۲:۳۳ IR ۱۶:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
      8 1
      نسبتی با این زن روانی داری؟
  • IR ۱۰:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    32 0
    پناه بر خدا
    • حیدر صالح IR ۱۱:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
      1 0
      چه بگم. خدایا ما را به آنی و و کمتر از آنی بحال خود وا مگذار
  • IR ۱۰:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    7 0
    این چندمین طلاق است که به قتل ختم می شود.
  • IR ۱۱:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    1 0
    زنه تو جمله هاش همه اش گفته پسرش، پسر همسرم و ... حتی یکبار هم اسم بچه رو نگفته .. مشخصه که با بچه چطور وحشیانه برخورد کرده.
  • IR ۱۱:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    1 1
    البته مادر اصلی این طفل هم در این ماجرا مقصر است مادرانی که مثل مار فقط به فکر طلاق و راحتی خود هستند
  • IR ۱۱:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    1 0
    نامادری با سر بچتون نیارید .
  • IR ۱۱:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    1 0
    عفریته. ببین چجوری زده که بچه مرده.زن و مردایی که بچه دارید خواهشا ازدواج مجدد نکنید.حال آدمو بهم میزنید.ی خدنتکار بیارید بچه رو بزرگ میکنه
  • لیلا IR ۱۱:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    3 0
    دیوانه چطور دلت اومد الهی خیر نبینی
  • زهرا IR ۱۲:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    2 0
    سلام اون بچه ی معصوم مگه چقدر تحمل و وزن داشته که اون ضربه ها رو باید تحمل میکرده. اگه این خانم یکم فکر می‌کرد که شوهرش حاضر شده دو تا پسرش رو نگه داره اینم باید با مهر و محبت به هر سه تا بچه کانون خانوادگیش رو گرم نگه می‌داشت چون این مصداق شکر گذاری هست. خدایا خودت همه رو به راه راست هدایت کن.
  • IR ۱۲:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    1 0
    حیوانات هم به ندرت فرزندان هم نوع خود را میکشند وای بر تو ای جانی
  • IR ۱۳:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    1 0
    آخرین بدبختی ات بیچاره کردن دو بچه ات بود قاضی چرا حضانت به زن داده نه شغلی نه درآمدی
  • علی PL ۱۴:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    1 0
    بعد مردم همین شهر شب و روز نشستن از فارس و کرد و غیره ایراد میگیرن.
  • IR ۱۵:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    0 0
    پناه بر خدا میبریم
  • هادی IR ۱۵:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    0 0
    زن ها فرشته اند!!!
  • IR ۱۶:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    4 1
    خدایا اینا حیوانن یا انسان بعد همه هم مدعی دین به درد نمی خوره انسانیت مهمه
  • IR ۱۶:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    4 0
    خدالعنتت کنه حیوان وحشی، بچه چهارساله زدن داره آنقدرشکنجه بدی تابمیره؟؟
  • FR ۱۷:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    5 0
    تو مریض تو درمانده اون بچه مظلوم چه گناهی کرده ؟
  • IR ۱۸:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    0 0
    خدایا پناه می‌بریم ب خودت،،از شرشیطان ،از خشم و نفس مون..از قضاوت..لاحول ولا قوة.. لحظه‌ای مارو ب حال خودمون وانگذار
  • IR ۱۸:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    0 0
    زن خودتو نگه میداشتی دیگه. این چه مدلشه طلاق میدید میرید زن یکی دیگه رو میزارید رو سرتون.
  • IR ۱۹:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    3 0
    این زنها مهربونی ومادر بودنشون فقط واسه بچه های خودشونه وگرنه واسه بچه مردم انقدقصی القلب وسنگدلن که نگو
  • مرتضی IR ۱۹:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    3 0
    تو از حیوان پست تری حیوان براگرسنگی شکار میکنه خدا لعنتت کنه به حق علی خیر نمیبینی زنیکه...
  • IR ۲۲:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
    0 0
    چی میشه گفت،گاهی زبان قاصر میشه از بیان احساس و غم درونی انسان. غمی برای کودک چها ساله ی مظلوم و یا آوارگی اون دوتا بچه ی ۹ و۱۰ساله ،برای زن و مردی که تمام امیدشون برای آینده به یکباره نابود شده.خدایا عاقبت همه مون رو ختم به خیر کن.
  • اعظم درفشی IR ۲۲:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۳
    1 0
    لعنت خدا بر تو همیشه آ رزو میکنم اون دنیا وجود داشته باشه و امثال تو تا ابد وسط آتیش جزغاله بشید ای کاش اون بچه مال من بود روی دو تا چشمم نگه میداشتم
  • اعظم درفشی IR ۲۱:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۴
    1 0
    فقط به خاطر اینکه بچه خودت نبود اون بچه بی‌دفاع رو کشتی آ خه او ن بچه مظلوم آنقدر کوچیک بود که حتی نمی‌دونست تو مادرش نیستی اون بچه حتی درک درستی از فرار کردن از حمله گرگ درنده ای مثل تو رو نداشته
  • اعظم درفشی IR ۱۲:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۸
    1 0
    سلام لطفا نتیجه دادگاه رو اگر ممکنه اعلام کنید خیلی بهم ریختم هیچ جوره حالم خوب نمیشه واقعا حس میکنم بچه خودم بوده ممنون
  • سارا منجزی IR ۲۰:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۳
    0 0
    من اگر بجای نامادری پسر بچه بودم میرفتم پیشه پسر بچه میگفتم عزیزم بابات الان برمیگرد عزیز دلم میاد
  • تیرماه IR ۲۳:۵۶ - ۱۴۰۳/۰۴/۳۰
    0 0
    یک عدد نامادری هستم ....که از اینجور نامادری ها درحدمرگ میترسم خدا رحم کنه

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس